بخش عمده مسئولیت یک مدیر پروژه برنامهریزی است. طراحی نحوه انجام پروژه، پیشبینی موانع و گلوگاههای سر راه، آموزش، نحوه تخصیص منابع فنی و مالی و نیروی انسانی و غیره. دلایل زیادی برای شکست یک مدیر پروژه وجود دارد، اما ۷ دلیل زیر به مواردی اشاره میکند که اغلب مدیران ناموفق انجام میدهند:
۱- رسیدگی فوری به مشکلات
اگر دو عضو از تیم پروژه شما وجود دارند که نمیتوانند یکدیگر را تحمل کنند و از طرفی همکاری آنها برای موفقیت پروژه حیاتی است، شما به عنوان یک مدیر پروژه باید به موقع موضوع را پیگیری کنید. در صورت امکان راهی پیدا کنید که آنها به شکل درست قادر به همکاری با یکدیگر باشند؛ یا نقشها و مسئولیتها را تعدیل کنید. هر کاری که میتوانید انجام دهید تا مشکل ادامه پیدا نکند؛ زیرا این موضوع به خودتان برخواهد گشت و روند کارتان را کند خواهد کرد.
۲- برنامهریزی مکرر
شما با پیشرفت پروژه میتوانید تاریخها، وظایف و برنامه زمانبندی شده را تغییر دهید؛ اما باید بدانید که هر ایجاد تغییری هزینهای دارد. اگر شما از افراد تیم بخواهید خودشان را با تغییرات متعدد سازگار کنند، در را به روی اشتباهات، آشفتگیها و مشکلات پنهان باز کردهاید.
۳- توجه زیاد به زمانبندی و نادیده گرفتن کیفیت
اغلب مدیران پروژهای که فقط به تحویل به موقع و بودجه معین پروژه توجه می کنند، به اندازه کافی روی کیفیت کار انجام شده متمرکز نیستند. این را در نظر بگیرید که یک سری از نقاط عطفی که با کیفیتی کمتر از حد مطلوب به دست می آیند، خودشان جز نقاط ضعف یک پروژه هستند.
۴- تمرکز زیاد روی اجرای پروژه و تمرکز کم روی مدیریت پروژه
در عصر تکنولوژیکی حاضر و با وجود نرمافزارهای مدیریت پروژه مانند MSP اجرای پروژه بسیار آسان به نظر میرسد. با حصول اطمینان از اینکه تجهیزات میرسد، پول مورد نیاز اختصاص داده شده است، تعیین وظایف با نادیده گرفتن مدیریت پروژه انجام گرفته است. بدون در نظر گرفتن اینکه تیم برای مقابله با چه مسئلهای فعالیت میکند، به چه سمتی حرکت میکند و برای انجام چه کار تلاش میکند.
۵- ریز مدیریت، مدیریت بیش از حد
این مورد در مدیر پروژهای صدق میکند که به جای نظارت کلی، خیلی احتیاط میکند. بیشتر روی فعالیتهای خودش نظارت میکند و مواردی را که به نظرش مهم است را شخصا به عهده میگیرد. اینکه شما کارکنانی دارید، به این معناست که فعالیتها و مسئولیتهای بسیاری وجود دارند که نباید شما به عهده بگیرید. ریز مدیریت جالب نیست! قابلترین مدیران میدانند که چه زمانی مسئولیتها را به دیگران واگذار کنند. آنها میدانند که باید روی تصویری بزرگ متمرکز باشند.
۶- استفاده بیش از حد از ابزارهای جدید
اگر برای اولین بار میخواهید پروژهای را اداره کنید و روی ابزاری حساب کنید که تاکنون به کار نبردهاید، ریسک دو برابری را قبول میکنید. اداره یک پروژه برای اولین بار، خودش یک ریسک است؛ استفاده از یک ابزار برای اولین بار هم ریسک است. هر دو ریسک قابل پذیرش هستند. شما میتوانید مدیر پروژه تازه کاری باشید و با ابزاری کار کنید که با آن آشنایی دارید؛ یا مدیر پروژه با تجربهای باشید که از ابزاری برای اولین بار استفاده میکنید. بنابراین مدیر پروژهای تازه کار بودن و از ابزاری برای اولین بار استفاده کردن به طور توام پذیرفته نیست.
۷- نظارت دائمی روی پیشرفت پروژه
درست مانند کشتی که در آغاز سفر یک درجه انحراف پیدا میکند و در پایان هزاران مایل با مقصد فاصله پیدا دارد، اندکی انحراف در مراحل اول پروژه، میتواند باعث شود، ۲ تا ۳ برابر زمان برای برگرداندن پروژه به روال ممتد در طول انجام پروژه لازم باشد. این امر در شروع کار به دلیل ذکر شده مهم است و در مراحل میانی و پایان کار نیز جهت اجتناب از مواجه شدن با مشکلات غیر مترقبه پایانی اهمیت زیادی دارد.
پیشنهاد مطالعه: ۷ ویژگی یک مدیر پروژه موفق
با سلام و عرض ادب
بخش ۷ دلیل شکست مدیر پروژه عالی بود
ممنون
سلام
ممنونم از توجه تون
خوشحالم که براتون مفید بوده